مصاحبه کنندگان: سعید زارع، عارف احسانی، خانم بلاش، خانم دهقانیان و خانم بهمنی

متن کامل مصاحبه : در ادامه مطلب

عصر بعد کلاس بود که به همراه بچه های نشریه سراغ آقای رجایی رفتیم و ایشون مثل همیشه لبخند بر لب از ما استقبال
کردند ومصاحبه رو با ایشون شروع کردیم
ابتدا ازخودتون و دوران تحصیلتون بگید؟
من متولد شیراز هستم اما بزرگ شده ی فیروز اباد ام و خودم رو فیروز آبادب میدونم چون شخصیت من در فیروزآباد شکل
گرفته و از کلاس دوم ابتدایی تا دیپلم فیروزآباد بودمدر کنکور هم رتبه 2 سهمیه مناطق رو آوردم و یه رتبه عمومی بود که
توی کل کشور سنجیده میشد که اون هم 41 شدم در کنکور که بصورت نظام قدیم بود 41 تا زیر گروه بود که در 6 تای اون
رتبه 3 و در چهارتای اون رتبه 2 شدم و در کنکور فیزیک رو خوب زدم و دانشگاه شیراز رشته مهندسی برق رو انتخاب کردم
و فوق لیسانس هم با رتبه 41 در دانشگاه شیراز قبول شدم و بالاترین رتبم هم 33 بود که کنترل دانشگاه تهران بودش اما
ارشد رو هم شیراز انتخاب کردم
شغل اصلی شما تدریس هست یا در صنعت هم هستید؟
قبلا کارای دیگه انجام میدادم ولی الان فقط تدریس
در رشتتون به چه زمینه هایی علاقه مند هستید؟
بیشتر به الکترونیک کامپیوتر میکروپروسسور و کنترل بیشتر به رشته خودم که الکترونیک هستش
اگر به گذشته برگردید باز هم همین مسیر رو ادامه می دهید؟
این از اون سوالات سخت هستش شاید بله شاید هم نه من رشته برق الکترونیک رو با علاقه و چشم باز انتخاب کردم من از
دوران راهنمایی الکترونیک کار میکردم و کتابا و مجلات الکترونیک رو میخوندم و همیشه پدرم دعوام میکرد که کتاب هاب
خودتو بخون اگه میخواستم درس بخونم همین راه رو ادامه میدادم و الکترونیک میخوندم اما سوالی که هست میرفتم توی
بازار یا درس میخوندی اگه وضعی که الان هست رو میبینم شاید میرفتم بازار و درس نمیخوندم و شغل آزاد انتخاب میکردم
چون فارغ التحصیل که بشید میبینید یعنی این مسیر رو ادامه نمیدادید؟ معلوم نیست شاید
یک چیزی که شما رو خاص کرده و نسبت به بقیه استادا متمایز کرده و بقیه کنجکاو هستن که بدونن اینکه علی رغم اینهمه
مشغله باز هم لبخند به لب دارید حتی چند مدت پیش هم که عصبانی شدید باز هم لبخند بر لب داشتید راز این لبخند چیه؟
من کی عصبانی شدم...؟؟؟من فقط ادای عصبانی شدن رو در میارم بیرون از کلاس شاید اعصبانی بشم اما توی کلاس نه راز
لبخند من هم اینه که از تدریس لذت میبرم
تا حالا شده از تدریس خسته بشید و بگید دیگه نمیخوام ادامه بدم؟چرا؟
بلع آخرای ترم که میشه خسته میشم چون خیلی کار میکنم واینکه انرژیم تخلیه میشه
موندگارترین لحظه ای که توی دوران دانشگاه داشتید یادتونه؟
بعد از تحصیل من شنیدم که یکی از پروژه هایی که انجام دادم هنوز استادمون بعد از ده سال میبرد نشون دانشجوها میداده
این که شنیدم روی من خیلی تأثیر گذاشت
فعالیت فوق برنامهای انجام میدید؟
مدتی ورزش میکردم و کوه میرفتم اما الان همش تلویزیون
استقلالی هستید یا پرسپولیسی؟
الان هیچی و هیچ علاقه ای به هیچکدومشون ندارم ولی قبلا پرسپولیسی بودم در واقع الان فوتبال برای من مرده بعضی اوقات
نتایج بعضی بازی هارو از بقیه جویا میشم
تو دوره کارشناسی از کدوم درس بدتون میومد؟
از دروس عمومی
از کدوم درس خیلی خوشتون میومد؟
الکترونیک معماری .کامپیوتر و میکروپروسسور
کمترین نمره رو از کدوم درس گرفتید؟
مخابرات 42 یا 43 بودش
بیشترین نمره رو از کدوم درس گرفتید؟
الان یادم نمیاد اما بیست نبود بالای 41 بود
تا حالا شده بخاطر لج بازی کسی رو انداخته باشید؟
نه اصلا
از اون دسته استادهایی هستید که دوست دارید پاس کنید یا بندازین؟
واقعا دوست دارم پاس کنم ولی اول دانشجوها یاد بگیرند بعد پاس کنن
نظرتون راجب مرکز آموزش عالی فیروز آباد چیه؟
اینجا هنوز اول کارش هست و با کمبود امکانات مواجه هستش ولی اگر بودجه و امکانات آزمایشگاهی بیاد از این بهتر میشه
ولی همین الان هم خوب هستش
بعضی کلمات رو میگم که باید در آن واحد چیزی به ذهنتون رسید بگید؟
مهندس :آدم خلاق برق:یه جورایی عشق من الکترونیک :از برق بالاتر دانشجو:معصوم
خوابگاه:اوه اوه اوه عشق:خانواده و بچه خرمی:شوخی خنده کارش درسته